ملـــکــــه‌ی پــــایـــیــــز

احوالات خوش
آخرین نظرات

تصمیم جدی بر این گرفتیم که برگردیم شهر خودمون واسه زندگی ‌البته که شاید یکی دو سال طول بکشه چون نظرمون بر اینکه خونه خودمون رو بخریم و نریم کرایه نشینی و دردسراش.

 

الان مدام خونه ام و هیچ کسو نداریم اینجا حداقل دو ساعت بریم ببینمشون دلمون وا شه‌. غربت یکی دو سال اولش فقط قشنگه!

  • Lucky hard worker

همه‌ی رنج‌ها از آن خیزد که چیزی بخواهی و میسر نشود 

چو نخواهی، رنج نماند 

 

مولانا 

  • Lucky hard worker

امسال سی ساله شدم و چیزی که متفاوته با تولدم تو سالای قبل اینکه :یکی توی دلمه، فرق داره با همه👨‍👩‍👧👼👸🤰😍

 

  • Lucky hard worker

همین مجازات تو را بس
که من دیگر تو را آن طور که میدیدم، نمیبینم

محمود درویش
پ ن: این از معجزات ننوشتن در مورد احساساتمه چون دارم ذات واقعی آدمها رو خیلی شفاف میبینم، اون کسی که محرم اسرارم بود لااقل خودش اینطور خودش رو معرفی می‌کرد، همه کارهاش برام شفافیت بیشتری پیدا کردن.(فولیک)

صد در صد که این به اون معنی نیست که آدم بدی هست، این بدان معنیه که کلاه خودم رو سفت بچسبم و برای خودم بجنگم‌.

  • Lucky hard worker

نی نی مون دخمله😍😍

 

پ ن:خدایا خودت لیاقت شو بهم بده🤩

  • Lucky hard worker

درد عبور می کند و رد آن، معنای ما را تغییر می‌دهد.

  • Lucky hard worker

 

تقرییا 5 ماه پیش رزومه نوشتم تحویل دو تا دبیرستان غیرانتفاعی دادم برای دبیری ریاضی، یکی از دبیرستان ها که گفتن ما دبیر ریاضی پیدا کردیم ولی نیاز به مربی تفکر و پرورشی داریم با توجه به رزومه که تحویل دادی (در زمینه نویسندگی و مربی شطرنج و فتوشاپ و...) میتونیم به یه شکل دیگه از مهارت هات استفاده کنیم. 
اون یکی دبیرستان هم طبق گفته آشناها، یکی از بهترین و برندترین دبیرستان های اهو هست و رزومه خوبی برام میشه بعدا. ولی اون روز که رفتم رزومه تحویل بدم بازرس اومده بود و وقت نداشتن معاون اومد ازم گرفت و گفت بعدا تماس میگیریم. 
حالا گذشت تا پریروز و دیروز از هر دو مدرسه باهام تماس گرفتن. اولی برای مربی تفکر و پرورشی دومی هم برای دبیر هندسه تو همون دبیرستانی که خیلی تعریفشو شنیده بودیم. منم ولییی، بنا به شرایط فعلیم😍 تصمیم گرفتم که کار نکنم امسال. 
پ ن:  دوس نداشتم نه بگم ولی چون دارم کار مهمتری انجام میدم می ارزه، یعنی خیلی می ارزه😍. 
پ ن:  ناول@شط@ریاض

  • Lucky hard worker

 

سلام، خواستم بگم حالم اینجوریه که گرسنه‌مه ولی همزمان تهوع دارم و بی اشتهام، وقتی غذا میخورم حرکات غذا و حتی باز و بسته شدن دریچه کاردیا رو حس میکنم،تا غذا هضم نشده رودل میکنم و وقتی هضم میشه گرسنه ام میشه... از غذایی الان خیلی خوشم میاد فرداش از شنیدن اسمشم حالم بد میشه

 بلند میشم راه برم سرم گیج میره میشینم دوس دارم به سمت جلو خم شم دراز میکشم از بی قراری سرمو این طرف اون طرف میبرم، از نظر روحی هم میتونم به جرات بگم توی اون دوران PMS که میگن کل این مدت رو از شروع تا امروز گیر کردم... 
ترس هم دارم، دروغ چرا! داره رشد میکنه؟ بعدا چی میشه؟ وقتی چشاشو باز کرد؟ نظر بقیه که اینقدر راحت و صریح میگن نمیخواستیم بیاریم... 

پ ن: ان مع العسر یسرا

  • Lucky hard worker

نیاز به 4,064,516.13 دلار دارم

یعنی 252,000,000,000 تومن با ارزش کنونی

برای 70 سال آینده‌ی زندگیم که بی نیاز بشم😋😎

یعنی یه چیزی حدود 300 میلیون تومن در ماه با ارزش کنونی. 

 

یه ایده ای هم براش دارم😎

 

کائنات عزیز عددو دادم بهت. مچکرم. 

  • Lucky hard worker

شروع: 6 تیر1403

+: 14 مرداد1403😍❤

اولین سون: 27 مرداد: 6 هفته و یک روز😍❤😋

ازمایش خون چکاب:

سونو غربالگری اول(NT):

آزمایش خون غربالگری اول:

آزمایش CELL FREE:

نتیجه سل فری و مشخص شدن جنسیت: 29 مهر : دختر 

  • Lucky hard worker