دانشگاه_ارشد_پایان نامه
چهارشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۵۶ ب.ظ
فاصله بین دانشکده پایه و بانک روی قسمت سربالایی نشستم. سه تا دختر سمت چپم و یه دختر دیگه هم سمت راستم نشسته. پیام دادم به خانومی به اسم احمدی واسه فارسی تک و الانم دارم روی این برگه پروپوزال رو دستی مینویسم که این هفته اوکیش کنم همس جان هم ایلامه و فردا میره سمت خونه♥
بعد از دانشگاه به همس جان زنگ زدم گفتم بیاد دنبالم، نارنگی و پفک هم خریدیم. اول رفتیم بام واقعی وطن😁 رفتیم یه یادواره شهید گمنامه که توی ارتفاع خیلی زیادیه، بعدش رفتیم چغاقرمز و می بینید تصاویرش رو 😜♥😍
بعدشم رفتیم خونه خصوره و اونجا هم توی حیاط شاممون رو خوردیم 😍😍😍😍
- ۰۱/۰۸/۰۴