ملـــکــــه‌ی پــــایـــیــــز

احوالات خوش
آخرین نظرات

بازیگری _آبان تا اسفند ۹۹

شنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۴:۲۹ ق.ظ

 

 

 

تقریبا دو سال پیش، در اوج بیکاریم توی کرونا و حال ناخوشم، یه نفر الهام بخشم شد برای بازیگری. فکر میکنم توی اون دوران اون ادم تبدیل به معنای زندگی من شد. در واقع اون چیزی که ازش الهام گرفتم معنای زندگیم شد. آبان ماه استارت تمرین بازیگری رو زدم. 

یه فراخوان بازیگری دیدم. پرفومنس. مثل اینکه یه مسابقه اجرای کوتاه تیاتر بود. منم یک ماه هر روز تمرین کردم برای اجرای یه مونولوگ. پیش خودم گفتم اگه تونستم این مسابقه یه مقام بیارم پس استعدادشو دارم و ادامه میدم. 

منم حواسم نبود که تا پایان بهمن ماه فرصت دارم. فکر کردم تا پایان دی هست. منم بیست و نه دی کلیپ اجرام رو فرستادم. به خاطر کرونا گفتن کلیپ بفرستین. منم مقام نیاوردم. اما از هر جایی که تونستم مثلا جاهایی که فراخوان بازیگری داده بودن توی دیوار و هر جای دیگه. 

منم میفرستادم. اما همه جا که میفرستادم کلا پیگیر نمیشدن یا مثلا میگفتن باید حضوری بیاین منم نمیتونستم. اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم. 🤣

فقط یه روزنه یه امید یه معنا پیدا کرده بودم. تا اینکه از شهر خودمون باهام تماس گرفتن. گفتن این کلیپی که فرستادی خیلی خوبه و بیا خارج شهر ما یه تیمیم. که داریم فیلم کوتاه درست میکنیم. 

منم اون موقع شرایط خانوادم کلا متفاوت بود. منم به پدرجان گفتم. گفتش که شبا با یه تیم دوازده شب بیای خونه ابرمون میره ولی خودت میدونی. تصمیم رو به خودم سپرد. منم مجرد بودم و هزار تا ترس بهم هجوم آورد و گفتم نمیرم. 

اون کارگردان همشهریم بعدا دوباره بهم زنگ زد گفت یه گروه تیاتر هستن منم اون موقع معلم شده بودم و ارشد قبول شده بودم و سمت شطرنج رفته بودم. یه اخباری هم در مورد سینما شنیده بودم بدتر منو ترسونده بود دیگه بهش گفتم که من کلا یه مسیر دیگه رو انتخاب کردم. 

حالا برمیگردیم به اون زمان که من بعد از رد شدن توی مسابقه تا وقتی که اون کارگردان همشهریم بهم زنگ بزنه در به در برای همه کسایی که فراخوان بازیگری زده بودن کلیپی که پر کرده بودم رو میفرستادم. 

اما حالا امشب این پیام😂🙂😐 منو برد اون دوران. 

فقط دلم خواست به عنوان یه خاطره ی شیرین بذارمش اینجا. همین. 

حالا جالب اینجاست که هر چقدر توی کامپیوتر دنبال اون کلیپ نهایی میگردم که برای مسابقه فرستادم و برای کارگردانای مختلف اصلا پیداش نمیکنم! یعنی اینقدر که فکر کردم استعدادشو ندارم کلا حتی واسه یادگاری هم نذاشتم بمونه حذفش کردم 🙃

  • Lucky hard worker

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی