امروز روز تولد من هست. من 28 ساله شدم. این روزها درگیر نصب لاتکس یا فارسی تک برای تایپ پایان نامه ام هستم. به استاد فریدون پیام دادم اما فکر میکنم که نتونسته فایلش رو پیدا کنه. چون بهم پیام نداد دیگه. فردا چهارشنبه ست و من از صبح تا عصر کلاس با استاد ساری دارم. دیشب بارون شروع به باریدن کرد. فکر میکنم این اولین بارون وطن هست. حس خوبی دارم که روز تولد من بارون بارید.
چون من عاشق بارونم. خیلی خیلی زیاد. این روزها حس میکنم که کاینات خوب جوری با من رفیقه. جدیدا هم دارم اثرات کارما رو می بینم. روی عزت نفسم کار کردم اما بخش های زیادی هم هنوز مونده. از سه ویس یک و نیم ویس گوش دادم و از چله فقط یک روزش رو انجام دادم.
این هفته وزنم 77 بود و البته که پرخوری هم داشتم اینکه شاه شطرنج و کوروش هم متولد آبان بودن بهم حس خیلی خوبی میده. دیشب فیلم سام و نرگس رو دیدم و متوجه شدم که چه خفقان عجیبی سالهای 78 و 79 اینجا حاکم بوده!
این روزها خبرهایی هست که هممون می دونیم. منم مثل همه فکر میکنم. شاید اصلی ترین آرزوم توی روز تولدم همونی باشه که همه می خوان. کلیپ های کوچ رو هم دارم سیو میکنم که بعدا دقیق تر ببینم.
امروز هیات شط بهم تبریک تولد گفتن و همچنین نیک زنگ زد. فولیک هم سنگ تموم گذاشت و کامی هم پیام داد. حس خوبیه.
البته که نفر اول مستر همس جان بودن که حسابی خوشحالم کردن. خدایا شکر.
اگه بخوام به خودم چیزی بگم میگم : همین فرمون که داری یه کارایی می کنی واسه زندگیت رو پیش ببر. اوکیه. از همه مهم تر اگه می خوای کار بیشتری توی زندگیت انجام بدی. تفریح بیشتری بری و لذت بیشتری ببری و جاهای بیشتری رو ببینی اهمال کاری رو بذار کنار و برای انجام کارات تصمیم نگیر از دم دستی ترین شروع کن و انجامش بده.
- ۰ نظر
- ۱۰ آبان ۰۱ ، ۱۴:۲۱